نقد و بررسی بازی Death Stranding
Death Stranding قطعا یکی از متفاوتترین بازیهای نسل هشتم کنسولهای بازی است .داستان کلی بازی Death Stranding، از جایی آغاز میشود که در پی انفجارهای متوالی که با نام Voidout شناخته میشوند ....
Death Stranding بازی عجیبیست و نوشتن در مورد آن سخت. شاید دلیلش این باشد که دست پخت تازه کوجیما، اثر واقعا متفاوتی است که درک و هضم چه گیمپلی و چه منطق داستانی آن نیازمند گذر زمان است.
بازی برای من عین یک سفر بود. یک سفر طولانی که باید سختیهای آن را به جان میخریدم تا به مقصد رازآلودی که مد نظر یکی از خلاقترین کارگردانان صنعت بازیهای ویدیویی بود برسم.
میدانید، بازی عین این است که یک روز از خواب بیدار شوید و قصد فتح یکی از بلندترین قلههای دنیا را داشته باشید.
خب شاید گرفتن چنین تصمیمی کار سادهای باشد اما یا میدانید که برای رسیدن به مقصد باید چه سختیهایی را تحمل کنید یا نمیدانید و در میانه راه، خود سفر کاری میکند که خوب این قضیه را درک کنید.
Death Stranding هم دقیقا چنین چیزی است. البته با این تفاوت که جهان بازی با جهان ما تفاوتهای بسیاری دارد. در این جهان، زندگی روی زمین به سرنوشت غایی خود هر روز نزدیک و نزدیکتر میشود.
به عبارت دیگر در Death Stranding، حیات به معنایی که ما میشناسیم در حال تغییر است و شکل و ظاهر تازهای که زمین پس از انفجارهای ناشی از این تغییر به خود گرفته، باعث شده تا انسانها به انزوا کشیده شوند و از هم دور بیفتند.
اما این طور که آخرین رئیس جمهور وقت آمریکا باور دارد، یک نفر هست که میتواند این انزوا را در هم بشکند و با متصل کردن انسانها به یکدیگر، روند انقراضشان را به تاخیر بیندازد.
پیش از انتشار بازی، گیمپلی دث استرندینگ با شبهات زیادی همراه بود و در حقیقت بیشتر انتقادها به هیدئو کوجیما عدم نمایش یک ویدیو کامل از گیمپلی بازی بود. گیمپلی بازی دث استرندینگ از سه بخش انتقال بستههای مختلف، مخفیکاری و نبرد با دشمنان تشکیل شده است که بهطور خاص انتقال بستهها مهمترین و بیشترین زمان را در برمیگیرد. یکی از مهمترین ویژگیهای بازی تعریف یک سازوکار مشخص برای مکانیک راهرفتن و دویدن سم در شرایط مختلف است. بهعنوان مثال پارامترهایی نظیر میزان بار حمل شده، استفاده از تجهیزات برای جابهجایی بستهها، حرکت آهسته، حرکت با تریگرها، عبور از طول رود، عبور در هوای برفی یا کولاک و درنهایت عبور از روی صخرهها هرکدام تفاوتها و محدودیتهایی را نسبت به دیگری در برمیگیرند و طبیعتا در جریان بازی نیز تاثیرگذارند. فرضا در صورتی که سم، استقامت کمی داشته باشد و مدت طولانی در سفر باشد در زمان عبور از رود بهراحتی خسته میشود و حتی در آب میافتد. یا سم در زمان گیر افتادن در مادهی سیاهرنگ (Tar) بیتیها در صورتی که سرحال باشد، با کمک شما میتواند از دست موجوداتی به نام Gazer پیش از رویارویی با کچرها فرار کند. این موضوع در زمان بالارفتن از کوه و حرکت روی زمینهای ناهموار نیز صدق میکند. چالشهای گیمپلی مواردی مانند عبور از ریزش کوه یا نبرد با کچرها را شامل میشود و هرکدام به شیوهی خود روی سرعت حرکت سم تاثیرگذارند.
برای 7 یا 8 ساعت ابتدایی این حس برایم ایجاد شده بود که شروع بازی بیش از اندازه کند است و شاید همین موضوع گیمرها را دلسرد میکند اما زمانی که کمی بیشتر در Death Stranding پیش میروید، متوجه خواهید شد که این شروع آهسته، اولین نیازی است که گیمر به آن احتیاج پیدا میکند. ساختار ابتدایی محصول جدید Kojima Production شاید روی کاغذ ساده به نظر رسد اما به قدری جزئیات ریز و پنهان در آن قرار گرفته که باید در زمانی مفصل به آنها پرداخت. هدف اول و آخر شما در این بازی رساندن بستههای مختلف به شهرها و اتصال آنها به شبکهای است که سعی دارد، آمریکا را اینبار در قالب مجموعهای از شهرهای پراکنده، دوباره به یک کشور واحد تبدیل کند. این موضوع در تمام طول گیمپلی هیچ تغییری نمیکند. شما در تمامی بخشهای داستان، باید بسته یا بستههایی را منتقل کنید و حتی در ماموریتهای جانبی نیز وظیفهای مشابه دریافت میکنید. با این حال ایدهای ساده همچون راه رفتن و رسیدن به مقصد است که هر کدام از این ماموریتهای به نظر مشابه را با دیگری متفاوت میکند. برای رفتن از هر نقطهای به نقطه دیگر در Death Stranding، دهها مسیر و دهها پارامتر متفاوت وجود دارد که چالشهای این ماجراجویی را تغییر میدهد. قرار گرفتن چنین خصوصیاتی در کنار یکدیگر باعث شده تنوع گیمپلی بازی مثال زدنی باشد و گیمر هیچگاه حتی برای بازگشت راهها از ادامه کار ناامید نشود. برای من هم باورش سخت بود اما شخص دیگری که شاید تنها 10 ساعت از بازی را تجربه کرده بود، از قابلیتی برای پیشرفت در جریان ماموریتها استفاده کرده که من با وجود اتمام Death Stranding متوجه آن نشده بودم. نکاتی این چنینی است که باعث شده تجربه بازی انحصاری فعلی PS4 رویکردی کاملا شخصی به خود گرفته و میتواند برای هر گیمری کاملا متفاوت باشد. کافیست در بخشهای مختلف جریان بازی، به نقشه رفته و مسیرهایی را ببینید که دیگر گیمرها برای رفت و آمد از آنها استفاده کردهاند. تنوع به قدری در این زمینه زیاد است که میتواند حتی حسی را شکل دهد که شما را به سمت پیدا کردن مسیری متفاوت و جدید هدایت کند.